کورسو زدن

لغت نامه دهخدا

کورسو زدن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) نور اندک دادن. با روشنایی ضعیف روشن کردن. ( فرهنگ فارسی معین ). درخشش پرتوی است ضعیف که از راه دور یا نزدیک به چشم رسد: دیدم از دور چراغی کورسو می زند. دیشب تا صبح چراخ خانه همسایه کورسو می زد. ( فرهنگ لغات عامیانه جمالزاده ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) نور اندک دادن با روشنایی ضعیف روشن کردن .

پیشنهاد کاربران

بپرس