لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
درتداول عامه نور اندک . روشنایی کم
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
ندیده. ندانسته. نفهمیده . تاریک نامشخص
نور کم. نوری که به سختی دیده میشود.
معادل بارقه . . . . در بارقه ی امید
کورسوی امید: یعنی نوراندک
مثلا اگرکسی باعث بشه نظرت کمی درباره ی زندگی تغییر مثبت کنددرمقابل تشکرازاومیگویید
ممنون که کورسوی امیدی دردلم ایجادکردید
مثلا اگرکسی باعث بشه نظرت کمی درباره ی زندگی تغییر مثبت کنددرمقابل تشکرازاومیگویید
ممنون که کورسوی امیدی دردلم ایجادکردید
نور اندک، روشنایی کم
امید ناچیز
امید کم
نور ضعیف، نوری که از دور به چشم میرسد