کوردی

لغت نامه دهخدا

کوردی. ( اِ ) جامه پشمین را گویند. ( برهان ). جامه پشمین و آن را کوردین نیز گفته اند. ( آنندراج ). کوردین. گوردین. گوردی. ( فرهنگ فارسی معین ). پلاس پشمین. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
گه خیش با کلاله به سر درکشد فسار
وز کوردی کند جل و کون پوش هفت رنگ.
سوزنی ( از آنندراج ).
و رجوع به مدخل بعدشود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - جام. پشمین : گه خیش با کلاله بسر در کشد فسار وز کوردی کند جل و کون پوش هفت رنگ . ( سوزنی ) ۲ - گلیم

فرهنگ عمید

= کوردین

پیشنهاد کاربران

حطاوبسه
ختیخی
چقدر هر یک از ما میخواهیم به دیگری هم زور بگوییم دری زبان میگوید سورانی نوشته نشود سو رانی میگوید کرمانجی هم سورانی بنویسد برادرمان دارد به پارسی دری مینویسد و مینویسد کورد - ایا نمیداند در پارسی دری کرد را کرد مینویسند

بپرس