کوردل شدن

لغت نامه دهخدا

کوردل شدن. [ دِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) کورباطن شدن : العمی ؛ کوردل شدن. ( زوزنی ). عمی ؛ کوردل شدن. ( ترجمان القرآن ). عُمیان ؛ کوردل شدن. ( دهار ).

فرهنگ فارسی

کور باطن شدن : العمی کور دل شدن . عمی کور دل شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس