کورابین. ( اِ مرکب ) بمعنی کوبین باشد و آن ظرفی است مانند کفه ٔترازوی بزرگ که از برگ خرما یا از لیف خرما یا از نی بافند و روغن گران مغزهای کوفته را در آن کنند و در شکنجه درآرند تا روغن از آن برآید آن را به عربی معدل خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). در جهانگیری و سروری و رشیدی این صورت نیامده ، مصحف کوبین است. ( حاشیه برهان چ معین ). و رجوع به کوبین شود.