دیکشنری
مترجم
بپرس
کور چشمی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
کورچشمی. [ چ َ / چ ِ ]( حامص مرکب ) نابینایی. کوری. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ فارسی
نابینا یی کوری .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها