کور و پشیمان

لغت نامه دهخدا

کور و پشیمان. [ رُ پ َ ] ( ترکیب عطفی ، ص مرکب ) سخت پشیمان. ( فرهنگ فارسی معین ). از اتباع ، سدمان ندمان. سادم نادم. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). ورجوع به «کور و پشیمان » در ذیل ترکیب های کور شود.

فرهنگ فارسی

سخت پشیمان .

پیشنهاد کاربران

کور و پشیمان ؛ نادم و زیان دیده. خائب و خاسر :
کسی کو دیو را باشد به فرمان
بدل چون من بود کور و پشیمان.
( ویس و رامین ) .
گزیند کارها را مرد نادان
نشیند زآن سپس کور و پشیمان.
( ویس و رامین ) .
همی شد بازپس کور و پشیمان
گسسته جان پردردش ز درمان.
( ویس و رامین ) .

بپرس