دیکشنری
مترجم
بپرس
کور نگاه
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
کورنگاه. [ ن ِ ] ( ص مرکب ) کورچشم. ( آنندراج ) ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ فارسی
نابینا کور اعمی . یا کور چشم حریر . ( بقلب اضافه ) . نوعی پارچ. ابریشمی .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها