کودتای ۱۹۶۳ سوریه که دولت سوریه از آن با عنوان انقلاب ۸ آذار ( عربی: ثورة الثامن من آذار ) نیز یاد می کند کودتای نظامی بود که موجب تسلط حزب عربی سوسیالیستی بعث سوریه شد. طراحی و برنامه ریزی این کودتا توسط حزب بعث عراق صورت گرفته بود.
... [مشاهده متن کامل]
از اعضای کلیدی این کودتا که در طراحی آن شرکت داشتند و بعد از پیروزی نیز در حکومت بر سوریه نقش اصلی را داشتند می توان حافظ اسد، محمد عمران و صلاح جدید را نام برد.
سوریه مدرن که به جغرافیای کنونی شناخته می شود توسط ملک فیصل یکم و تحت عنوان پادشاهی عربی سوریه در ۱۹۲۰ میلادی بنیانگذاری شد. این ایالت به عنوان یک پادشاهی جدید عرب، و نه فقط سوری، بنیانگذاری شده بود و سیاست های ملی گرایی عرب و پان اسلامیسم را پشتیبانی می کرد. با وجود این که بریتانیا که پس از جنگ جهانی اول به ایجاد این دولت کمک کرد، با فرانسه به توافقنامه مخفیانه ای دستیافت که منجر به تأسیس مستعمره سوری - لبنانی فرانسه شد. بدین ترتیب این منطقه به یکی از مستعمرات فرانسه تبدیل شد، اکثریت مردم سوریه از این وضعیت ناراضی بودند و حضور فرانسه در کشورشان را امپریالیسم اروپاییان می دانستند. در این برهه تلاش های بسیاری برای بازپسگیری هویت ملی سوریه توسط حزب سوسیال ناسیونالیست سوری، طرفداران کمونیسم و اسلام گرایان صورت گرفت. با این وجود اکثریت مردم سوریه همچنان خود را به عنوان اعراب می شناختند تا سوری ها.
حکومت قیومیتی فرانسه به شکل ارباب رعیتی بود و تا حدی به فرم لیبرالیسمی اداره می شد. این شکل از حکومت در سوریه تا تشکیل جمهوری متحد عربی ادامه داشت. این سیستم یک جامعه طبقه ای با سبک زندگی های بسیار متفاوت شهری و روستایی است ایجاد کرده بود. بر اساس یک تخمین حدود ۳ هزار خانواده سوری مالک نیمی از خاک این کشور بودند. طبقه متوسط این کشور سهم بسیار کمتری از این مقدار داشتند و حدود دو سوم دهقانان در زمین هایی کار می کردند که متعلق به آنان نبود. همچنین درآمد حاصل از کشاورزی نیز بسیار نا عادلانه تقسیم می شد به صورتی که ۵۰ درصد از آن نصیب ۲ درصد جامعه شامل قشر سرمایه دار بودند می شد، ۲۵ درصد آن برای بازرگانان و صاحبان زمین ها که ۱۸ درصد جمعیت بودند و باقی آن هم به ۸۰ درصد دیگر جامعه که مردمی فرودست بودند می رسید.
در سال ۱۹۴۶ به دلیل اولتیماتوم بریتانیا به فرانسه قیومیت فرانسه بر سوریه منحل شد و بدین ترتیب سوریه در ۱۷ آوریل ۱۹۴۶ به کشوری مستقل بدل شد. با این وجود همان افرادی که در زمان قیومیت بر سوریه حکومت می کردند بر سر قدرت باقی ماندند و به همان شیوه قبلی بر این کشور حکمرانی کردند. شکست در جنگ ۱۹۴۸ عراب و اسرائیل منجر به برکناری این افراد و ورود ارتش به سیاست این کشور شد. بدین ترتیب حسنی الزعیم به عنوان اولین دیکتاتور کشور تازه تأسیس سوریه در سال ۱۹۴۹ به قدرت رسید در دوران حکومت الزعیم عملاً اداره حکومت در دست ادیب شیشکلی بود که او توانست در سال ۱۹۵۳ الزعیم را کنار زده و حکومت نظامی - دیکتاتوری خود را رسماً آغاز کند. حکومت نظامیان برسوریه که تا زمان نابودی الیگارشی در این کشور پابرجا بود موجب شده بود قشر متوسط و متوسط به پایین جامعه توان حضور در عرصه سیاست را پیدا نکنند.
... [مشاهده متن کامل]
از اعضای کلیدی این کودتا که در طراحی آن شرکت داشتند و بعد از پیروزی نیز در حکومت بر سوریه نقش اصلی را داشتند می توان حافظ اسد، محمد عمران و صلاح جدید را نام برد.
سوریه مدرن که به جغرافیای کنونی شناخته می شود توسط ملک فیصل یکم و تحت عنوان پادشاهی عربی سوریه در ۱۹۲۰ میلادی بنیانگذاری شد. این ایالت به عنوان یک پادشاهی جدید عرب، و نه فقط سوری، بنیانگذاری شده بود و سیاست های ملی گرایی عرب و پان اسلامیسم را پشتیبانی می کرد. با وجود این که بریتانیا که پس از جنگ جهانی اول به ایجاد این دولت کمک کرد، با فرانسه به توافقنامه مخفیانه ای دستیافت که منجر به تأسیس مستعمره سوری - لبنانی فرانسه شد. بدین ترتیب این منطقه به یکی از مستعمرات فرانسه تبدیل شد، اکثریت مردم سوریه از این وضعیت ناراضی بودند و حضور فرانسه در کشورشان را امپریالیسم اروپاییان می دانستند. در این برهه تلاش های بسیاری برای بازپسگیری هویت ملی سوریه توسط حزب سوسیال ناسیونالیست سوری، طرفداران کمونیسم و اسلام گرایان صورت گرفت. با این وجود اکثریت مردم سوریه همچنان خود را به عنوان اعراب می شناختند تا سوری ها.
حکومت قیومیتی فرانسه به شکل ارباب رعیتی بود و تا حدی به فرم لیبرالیسمی اداره می شد. این شکل از حکومت در سوریه تا تشکیل جمهوری متحد عربی ادامه داشت. این سیستم یک جامعه طبقه ای با سبک زندگی های بسیار متفاوت شهری و روستایی است ایجاد کرده بود. بر اساس یک تخمین حدود ۳ هزار خانواده سوری مالک نیمی از خاک این کشور بودند. طبقه متوسط این کشور سهم بسیار کمتری از این مقدار داشتند و حدود دو سوم دهقانان در زمین هایی کار می کردند که متعلق به آنان نبود. همچنین درآمد حاصل از کشاورزی نیز بسیار نا عادلانه تقسیم می شد به صورتی که ۵۰ درصد از آن نصیب ۲ درصد جامعه شامل قشر سرمایه دار بودند می شد، ۲۵ درصد آن برای بازرگانان و صاحبان زمین ها که ۱۸ درصد جمعیت بودند و باقی آن هم به ۸۰ درصد دیگر جامعه که مردمی فرودست بودند می رسید.
در سال ۱۹۴۶ به دلیل اولتیماتوم بریتانیا به فرانسه قیومیت فرانسه بر سوریه منحل شد و بدین ترتیب سوریه در ۱۷ آوریل ۱۹۴۶ به کشوری مستقل بدل شد. با این وجود همان افرادی که در زمان قیومیت بر سوریه حکومت می کردند بر سر قدرت باقی ماندند و به همان شیوه قبلی بر این کشور حکمرانی کردند. شکست در جنگ ۱۹۴۸ عراب و اسرائیل منجر به برکناری این افراد و ورود ارتش به سیاست این کشور شد. بدین ترتیب حسنی الزعیم به عنوان اولین دیکتاتور کشور تازه تأسیس سوریه در سال ۱۹۴۹ به قدرت رسید در دوران حکومت الزعیم عملاً اداره حکومت در دست ادیب شیشکلی بود که او توانست در سال ۱۹۵۳ الزعیم را کنار زده و حکومت نظامی - دیکتاتوری خود را رسماً آغاز کند. حکومت نظامیان برسوریه که تا زمان نابودی الیگارشی در این کشور پابرجا بود موجب شده بود قشر متوسط و متوسط به پایین جامعه توان حضور در عرصه سیاست را پیدا نکنند.