کوثل.[ ک َ ث َ / ک َ ث َل ل ] ( ع اِ ) بن کشتی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). قسمت مؤخر کشتی. ( از اقرب الموارد ). || دنباله کشتی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). دنباله کشتی و گویند: قعد فی کوثل السفینة. ( از اقرب الموارد ). || سکان کشتی. ( ناظم الاطباء ).کوثل. [ ک َ ث َ ] ( ع اِ ) فوفل. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فوفل شود.