کوتوله
/kutule/
مترادف کوتوله: قصیرالقامه، کوتاه قد
متضاد کوتوله: دیلاق
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- کوتوله واویلا؛ کوتاه قدی محیل و مکار. پست قدی مکار. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) کوتاه قد .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
ریشه، کوتوله، ته، کنده، ته چک، ته سیگار، ته سوش، ته بلیط
ضرب المثل، کوتوله، دیو، جنی زیر زمینی، گورزاد
ذره، اتم، اسکلت انسان، کوتوله
کوتوله
کوتوله، ادمک، گورزاد، ادم خرد
کوتوله، نوزاد، خوراک، نویسنده مزدور، مزدور، خوشه چین، کرم حشره، بچه مگس
کوتوله، قد کوتاه، وابسته به پیگمی ها
کوتوله، قد کوتاه، وابسته به پیگمی ها
کوتوله، مانند جن یا پری، وابسته به جن
پست، کوتوله، کوچک، ناچیز، حقیر
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست
لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا
قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹



لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا
قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹



کوتوله: این واژه در سنسکریت کوتیله kutila ( تا خورده، خمیده، کمانی ) می باشد.
کودک = که ُ دک = دک و پز کوتاه / دَک را در داکی ( docky ) = اردک / داک ( کانال ) / دکان ( دک کان ) و . . . داریم => کودک = کمتر مدعی / کمتر رشد یافته
دک به چم پز و ادعا / منقار بلند یا جلو آمده ( که همان نشان ادعا بوده ) ؛ برابر اسکله لاتین = dock ( یعنی آنچه در آب جلو رفته ) / دکان = کانی جلو آمده ( مغازه ها که غرفه ای هستند که نسبت به دیگران بیشتر در چشم و دید هستند و جلو آمدگی نسبت به دیگران دارند ) و . . .
... [مشاهده متن کامل]
کوچک = کهُ چک = چکه و دانه که ( کم و قلیل ) => کوچک = ریز دانه
کُتک = کهُ تک = ضربه کم و قلیل
کوتوله = کهُ توله = توله و بچه کوچک
دک به چم پز و ادعا / منقار بلند یا جلو آمده ( که همان نشان ادعا بوده ) ؛ برابر اسکله لاتین = dock ( یعنی آنچه در آب جلو رفته ) / دکان = کانی جلو آمده ( مغازه ها که غرفه ای هستند که نسبت به دیگران بیشتر در چشم و دید هستند و جلو آمدگی نسبت به دیگران دارند ) و . . .
... [مشاهده متن کامل]
کوچک = کهُ چک = چکه و دانه که ( کم و قلیل ) => کوچک = ریز دانه
کُتک = کهُ تک = ضربه کم و قلیل
کوتوله = کهُ توله = توله و بچه کوچک
واژه ی کوتوله دارای دو بخش "کوت" و "اوله" است.
کوت از کوتاه می آید و همریشه با Cut،
اوله پسوند کوچکساز است مانند دیگوله.
کوتوله= بسیار کوتاه
کوت از کوتاه می آید و همریشه با Cut،
اوله پسوند کوچکساز است مانند دیگوله.
کوتوله= بسیار کوتاه
کوتوله: یکی از خدایان تثلیث هندو ویشنو نام دارد . کوتوله در اساطیر دین هندوستان یکی از جلوه های دهگانه ویشنو برای خدمت رسانی به مردم می باشد .
از دیگر جلوه های دهگانه ویشنو در آیین هندو می توان به : ماهی، لاک پشت ، گراز ، موجود نیمه آدم و شیر ، راما ( Ram� ) ی تبر به دست ، راما ، کریشنا ( Krishna ) ، بودا ( Buddha ) و کَلکی ( Kalki ) . اشاره کرد . بودا حکیم بنیانگذار بودیسم و کَلکی موعود آخرالزمان است که به اعتقاد هندوان برای اصلاح جهان ، شمشیر به دست و سوار بر اسب سفید ظاهر خواهد شد .
... [مشاهده متن کامل]
رجوع شود به ( توفیقی ، حسین ، آشنایی با ادیان بزرگ ، 1398: 34 )
از دیگر جلوه های دهگانه ویشنو در آیین هندو می توان به : ماهی، لاک پشت ، گراز ، موجود نیمه آدم و شیر ، راما ( Ram� ) ی تبر به دست ، راما ، کریشنا ( Krishna ) ، بودا ( Buddha ) و کَلکی ( Kalki ) . اشاره کرد . بودا حکیم بنیانگذار بودیسم و کَلکی موعود آخرالزمان است که به اعتقاد هندوان برای اصلاح جهان ، شمشیر به دست و سوار بر اسب سفید ظاهر خواهد شد .
... [مشاهده متن کامل]
رجوع شود به ( توفیقی ، حسین ، آشنایی با ادیان بزرگ ، 1398: 34 )
مثل میخ طویله ٔ پای خروس ؛ سخت کوتاه بالا. ( یادداشت مؤلف ) .
این معنای بارز کوتولس @DeadlyAngerMafia و دیگر هیچ