کوته بین

/kutahbin/

مترادف کوته بین: تنگ نظر، کوتاه بین، کوته فکر، کوته نظر

معنی انگلیسی:
narrow, parish-pump, parochial, shortsighted, suburban, short - sighted, [fig.] improvident

لغت نامه دهخدا

کوته بین. [ ت َه ْ ] ( نف مرکب ) کوتاه بین. ( فرهنگ فارسی معین ). اندک بین. خردک نگرش. کوتاه نظر. کم بین. خرده نگرش. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
نه بلند است به صورت که تو معلوم کنی
که بلند از نظر مردم کوته بین است.
سعدی.
و رجوع به کوتاه بین شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) تنگ نظر تنگ چشم : زلف جانان را چه نسبت با حیات جاودان ? حیف باشد این قدر کوتاه بین باشد کسی . ( صائب )

فرهنگ عمید

= کوتاه بین

مترادف ها

sectarian (صفت)
فرقه ای، حزبی، تیرهای، کوته بین

پیشنهاد کاربران

قاصر نظر
تنگ نظر، کوتاه بین، کوته فکر، کوته نظر

بپرس