کوتاه مدت


معنی انگلیسی:
short-lived, short-range, short-run, short-term

مترادف ها

short range (اسم)
کوتاه مدت

short-term (صفت)
کوتاه مدت

short-lived (صفت)
بی دوام، چند روزه، کم عمر، کوتاه مدت

پیشنهاد کاربران

قلیل المدت
قصیرالمدة. [ ق َ رُل ْم ُدْ دَ ] ( ع ص مرکب ) کوتاه مدت . کم مدت . اندک زمان .
نه دیر و دراز ؛ کوتاه. اندک مدت :
مخالف تو اگر شمع گیتی افروز است
چو شمع یک شبه عمرش بودنه دیر و دراز.
سوزنی.
چندگاهه

بپرس