کوتاه دید. ( ص مرکب ) کوتاه دیده. کوتاه بین. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کوتاه دیده و کوتاه بین شود.
( صفت ) تنگ نظر تنگ چشم : زلف جانان را چه نسبت با حیات جاودان ? حیف باشد این قدر کوتاه بین باشد کسی . ( صائب )