کوتال چی. ( ترکی - مغولی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) مهتر اسب و خادم و راعی آن. ( آنندراج ). مأخوذ از ترکی ، سئیس و پرستار اسبان. ( ناظم الاطباء ). از ترکی و مغولی ، کتل چی = کوتلچی ؛ مهتر اسب. خادم اسب. ( فرهنگ فارسی معین ) : و چندین خلق از کوتال چی و خربنده و ساربان و روستاییان دیهها به ایشان پیوسته. ( تاریخ غازانی ص 342 ) و کوتال چیان ایشان جامه و دستار مردم و هر چه می دیدند می ستدند. ( تاریخ غازانی ، ص 242 ). فرمود تا در هر خانه ای که دو پسر و برادر و کوتال چی داشتندیک دو نفر زیادت معین کردند. ( تاریخ غازانی ص 31 ).
فرهنگ فارسی
( صفت اسم ) مهتر اسب خادم اسب : و چندین خلق از کوتال چی و خربنده و ساربان و روستاییان دیه ها بایشان پیوسته ... .