کواسب. [ ک َ س ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ کاسبة. ( اقرب الموارد ). رجوع به کاسب و کاسبة شود. || اعضا و اندامهای بدن انسان و مرغ.( از اقرب الموارد ) ( از تاج العروس ). اطراف بدن مانند دست و پاها. ( ناظم الاطباء ). || شکاریان از مرغ و دد. ( منتهی الارب ) . ( آنندراج ). مرغان و ددان شکاری. ( ناظم الاطباء ).