کهنه کار

/kohnekAr/

مترادف کهنه کار: باتجربه، باسابقه، مجرب

متضاد کهنه کار: تازه کار

معنی انگلیسی:
confirmed, experienced, old, old hand, old-time, veteran, old-timer, past - master

لغت نامه دهخدا

کهنه کار. [ ک ُ ن َ / ن ِ ] ( ص مرکب ) آزموده. کارآزموده. مجرب. مقابل تازه کار. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || سخت گربز. گربز. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

۱ - قدیمی . ۲ - آزموده مجرب ماهر : اما زن و شوهر کهنه کار بزودی فهمیدند که باید در این میان نقش ظاهرا بیطرفانه ای بازی کنند .

فرهنگ معین

( ~ . ) (ص فا. ) آزموده ، هشیار.

فرهنگ عمید

کارآزموده، باتجربه، ماهر.

مترادف ها

veteran (اسم)
کهنه سرباز، کهنه کار، سرباز پیر، سرباز سابقدار، کارازموده

old (صفت)
مسن، سالخورده، پیر، سالار، قدیمی، کهنه، باستانی، گذشته، پارینه، دیرینه، عتیق، سابق، فرسوده، سابقی، زر، کهن سال، کهنه کار، پیرانه

old-time (صفت)
قدیمی، کهنه کار

فارسی به عربی

قدیم

پیشنهاد کاربران

بپرس