کهنه کار
/kohnekAr/
مترادف کهنه کار: باتجربه، باسابقه، مجرب
متضاد کهنه کار: تازه کار
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
کهنه سرباز، کهنه کار، سرباز پیر، سرباز سابقدار، کارازموده
مسن، سالخورده، پیر، سالار، قدیمی، کهنه، باستانی، گذشته، پارینه، دیرینه، عتیق، سابق، فرسوده، سابقی، زر، کهن سال، کهنه کار، پیرانه
قدیمی، کهنه کار
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
صاحب تجربه ، قابل
دیرینه