کهنبار
لغت نامه دهخدا
کهنبار. [ ک ُ هَم ْ / ک َ هَم ْ ] ( اِ مرکب ) خانه. ( صحاح الفرس ، ازیادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . به معنی خانه است که به عربی بیت خوانند. ( برهان ). خانه و منزل و بیت. ( ناظم الاطباء ). || و بارگاه را نیز گویند. ( برهان ). || زردشت گفته است که روزگار کهن بارها کرده است و به هر باری گونه ای آفریده است چون آسمان و زمین و گیاه و جانوران و جهان را با مردم به سالی آفرید. و هرکی از این کهن بارها پنج روز است و نامشان هم کهن بار است به اضافه اول و دویم ، همچو کهن بار اول ، کهن بار دویم و کهن بار سیم ، و فارسیان به هر کهن باری جشنی سازند و عید کنند... ( برهان ). گاه انبار است و به کاف فارسی است ، در برهان در این مقام آورده : خطاست در کاف عجمی به شرح به معنی وقت و گاه است نه انبار کاه که در کاف عربی نوشته شود چنانکه در کاوه سهو کرده اند. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). صحیح «گهنبار» است . مخفف «گاهنبار». ( حاشیه برهان چ معین ). و رجوع به گاه بارها و گهنبار و التفهیم متن و حاشیه ص 260 و خرده اوستا تألیف پورداود ص 215 به بعد شود.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید