کهن عمر. [ ک ُ هََ / هَُع ُ ] ( ص مرکب ) کهن سال. سالخورده و پیر : به موسی کهن عمر کوته امیدسرش کرد چون دست موسی سپید.سعدی ( کلیات چ مصفا ص 272 ).