کهن

/kohan/

مترادف کهن: باستانی، باستان، دیرینه، قدیم، کنانه، کهنه

متضاد کهن: جدید، نو

معنی انگلیسی:
age-old, ageing, aging, ancient, antique, archaic, fossil, hoary, olden, primitive, elder

لغت نامه دهخدا

کهن. [ ک ُ هََ / هَُ ] ( ص ) مقابل نو، و با لفظ شدن مستعمل. ( آنندراج ). قدیم و دیرینه و فرسوده. ( ناظم الاطباء ). دیرینه. قدیم.مقابل نو و تازه. ( فرهنگ فارسی معین ). کُهُن [ در قدیم ] ، کُهَن = کهنه. پهلوی ، کهون. در اوراق مانوی ( پهلوی )، قهون ( کهنه ). به پارتی ، کفون . کردی ، کَون ( کهنه ، پیر ). ( حاشیه برهان چ معین ). دیرین. دیرینه. عتیق. عتیقه. قدیم. باستانی. باستان. مقابل نو وتازه. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
همی دور مانی ز رسم کهن
بر اندازه باید که رانی سخن.
فردوسی.
ستیزه به جایی رساند سخن
که ویران کند خان و مان کهن.
فردوسی.
ز کشور سراسر مهان را بخواند
درم داد و گنج کهن برفشاند.
فردوسی.
هر روز نو به بزم تو خوبان ماهروی
هر سال نو به دست تو جام می کهن.
فرخی.
زمین ز مرد شود تنگ چون کهن بیشه
هوا ز گرد شود تیره چون سیه طارم.
فرخی.
فسانه کهن و کارنامه به دروغ
به کار ناید رو در دروغ رنج مبر.
فرخی.
درم هرگه که نو آید به بازار
کهن را کم شود در شهر مقدار.
( ویس و رامین ).
چو عشق نو کند دیدار در دل
کهن را کم شود بازار در دل.
( ویس و رامین ).
مثال داد تا کوشک کهن محمودی زاولی بیاراستند. ( تاریخ بیهقی ص 366 ).
کهن بهتر از رنگ یاقوت و زر
همیدون می از نو کهن نیک تر.
اسدی.
دیر بماندم در این سرای کهن من
تا کهنم کرد صحبت دی و بهمن.
ناصرخسرو.
چو با من دشمن من دوستی جست
مرا زَانْدُه کهن زین گشت نو تن.
ناصرخسرو.
بر فضول است سرت هیچ نخواهی شب و روز
که نو آن بستانی کهن آن ندهی.
ناصرخسرو.
این جهان اندر میان آن جهان چون خانه ای است نو، اندر سرای کهن برآورده. ( نوروزنامه ، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
تن رها کن که در جهان کهن
جان شود زنده چون بمیرد تن.
سنائی.
سال نو است ساقیا نوبر سال ما تویی
می که دهی سه ساله ده کو کهن و تو نوبری.
خاقانی.
بنده سخن تازه کرد وآنچه کهن داشت شست
کآن همه خرمهره بود وین همه درّ ثمین.
خاقانی.
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

کهنه، دیرین، دیرینه، قدیم، بزرگ
( صفت ) ۱ - پیر سالدیده مقابل کودک جوان . ۲ - دیرینه قدیم مقابل نو تازه : گفتند : یا رسول الله . شرک کهن کدامست ۳ ? - کار کرده فرسوده : کتابی کهن . ۴ - گاه برای تعظیم چیزی و رساندن مهارت کسی استعمال کنند : کهن دزد کهن قصه خوان .
قنات و امروز نیز در کرمان به همین معنی متداول است ٠

فرهنگ معین

(کُ هَ ) [ په . ] (ص . ) کهنه ، قدیمی .

فرهنگ عمید

۱. کهنه، دیرین، دیرینه، قدیم.
۲. [قدیمی] بزرگ.

گویش مازنی

/kehen/ بز چهارساله که اخته شده باشد

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۲(بار)
. . راغب گوید: کاهن کسی است که از اخبار گذشته مخفی از روی ظنّ خبر می‏دهد و عرّاف آن است که از اخبار آینده همینطور خبر می‏دهد و چون این دو صناعت مبنی بر ظنّ است که گاهی درست و گاهی نادرست در می‏آید لذا رسول خدا«صلی الله علیه وآله» فرمود: هر که پیش عرّافی یا کاهنی بیاید و قول او را تصدیق کند به آنچه بر اباالقاسم نازل گشته کافر شده است «مَنْ اَتی عَرّافّاً اَوْ کاهِناً فَصَدَّقَهُ بِما قالَ فَقَدْ کَفَرَ بِما اُنزِلَ عَلی اِبی الْقاسِمِ» اقرب الموارد این فرق را از کلیّات ابوالبقا نقل کرده و گوید: در تعریفات کاهن آن است که از آینده خبر می‏دهد و مدّعی علم اسرار و مطالعه غیب است. طبرسی در ذیل آیه اوّل فرموده: کاهن کسی است که مدّعی علم غیب است با استخدام جنّ. ابن اثیر در نهایه گفته بعضی از کاهنان عرب می‏گفتند که جنّ اخبار غیب را به آنها می‏رساند. شیخ انصاری در مکاسب محرّمه در مسأله کهانت فرموده: آنچه از اکثر علما در تعریف کاهن نقل شده همانست که در قواعد گفته: کاهن کسی است که رفیقی از جنّ دارد و به او اخبار می‏آورد. به نظر نگارنده غرض قرآن از کاهن همین معنی است نه آنکه راغب گفته و در جای دیگر آمده . معنی آیه اوّل: تذکر بده تو به واسطه وحی خدا نه کاهنی که گفتار خویش را از جنّ گرفته باشی و نه مجنونی که لاعن شعور سخن بگوئی. این لفظ تنها دوبار در قرآن آمده است.

دانشنامه عمومی

کهن (بازی ویدئویی). «کهن» ( انگلیسی: Primal ) یک بازی ویدئویی در سبک بازی اکشن - ماجراجویی است که توسط سونی اینتراکتیو انترتینمنت و در سال ۲۰۰۳ در پلت فرم های پلی استیشن ۲ و پلی استیشن ۳ منتشر شده است.
عکس کهن (بازی ویدئویی)

کهن (جیرفت). کهن روستایی در دهستان اسماعیلی بخش اسماعیلی شهرستان جیرفت استان کرمان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۷۸۶ نفر ( ۲۲۲خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس کهن (جیرفت)

کهن (فیلم ۲۰۱۰). کهن ( انگلیسی: Primal ) فیلمی در ژانر ترسناک به کارگردانی جاش رید است که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد.
عکس کهن (فیلم ۲۰۱۰)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

olden (صفت)
پیشین، قدیمی، کهنه، کهن، زمان پیش

aging (صفت)
سالخورده، کهن

ancient (صفت)
دیر، پیر، قدیمی، کهنه، باستانی، کهن، پارینه، دیرینه، عتیق، اباء واجدادی

hoary (صفت)
سالخورده، کهن، سفید، سفید مایل به خاکستری

فارسی به عربی

قدیم

پیشنهاد کاربران

معنی کهن: قدیمی
واژه کهن
معادل ابجد 75
تعداد حروف 3
تلفظ [kohan]
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [پهلوی: kahūn]
مختصات ( کُ هَ ) [ په . ] ( ص . )
آواشناسی kohan
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
چرا همه یه چیز دیگه نوشتن
در پاسخ به “بردیا انوشه”
واژه کهن ( کان ) یا خهن ( خان ) در پارسی جنوب که شهر خنج که زادگاه استاد خنجی هست هم شاملش میشه همان خان پارسی هست که ازش واژه خانی رو هم داریم.
کهن واژه ایی بلوچی است که همان قنات در زبان فارسی است
شادروان خنجی واژه " کهن " رو برای قنات نوشته. تا چه اندازه درسته؟
واژه ای ایرانی که واژه کاهن نیز از آن گرفته شده است و همچنین نام خانوادگی بسیاری از یهودی تباران که دگرگون شده کوهن است
قدیمی، دیرینه، باستانی
فراموش نشه: ) ) )
در بازی جدولانه دو، مرحله ششم، جواب میشه: دیرباز.
گوه خوردم کهن واژه فارسیه و مغولی نیست و از فارسی به مغولی ( زبانه جعلی و دروغینم ) آمده
پارسی میانه: kahuna, kahwan, kaxvan
پیرس "فرهنگ فارسی به پهلوی دکتر بهرام فره وشی"
زبان پارتی: ( kafwan ( old ) , kafwanift ( being old, old age
پیرس "Dictionary of MMP" یا همان Dictionary of Manichean" Middle Persian & Parthian"
...
[مشاهده متن کامل]

ریشه هندو ایرانی: kap, *kaf*
پیرس: "Etymological dictionary of the Iranian verb"

کمتر اینجا عرعر کن گورت رو گم کن همون مغولستانی که اومدی
کهن در پارسی میانه کهوان بوده است
که از ریشه �که� به معنای کوچک و کاستی می باشد و در کل به معنای دارنده کاستی میباشد
معنی کهن : قدیمی ، مربوط به گذشته
قدیمی
گذشته
کهن به معنای
قدیمی
واژه ی کهن در پهلوی کَهون از واژه ی پارتی کَفوِن ( پیر ، قدیمی ) و فعل آن در پارتی کفونفت ( پیر شدن )
از ریشه ی فعل ( کفتن، کف ) به چم افتادن می باشد.
در پروتو هندو ایرانی ( kap, kaf )
منابع:
Etymological dictionary of the iranian Verb.
Dictionary of mmp
قدیمی_ پیر _دیرینه
قدیمی ، کهنه
سه قاپ = علاوه بر ترنا ( که توضیحی ندارد ) بعنوان بازی کهن میتوان از سه قاپ نام آورد.
مخالف کهن❣جوان
معنی کهن❣پیر، قدیمی

کهن به معنای قدیمی است
کُهَن : تحریف کوهان به معنای بزرک مانند کوه است که در اثر گذر زمان به معنای بزرگی از نظرسن وسال شده است.
کهن : ( کَهُن ) در پهلوی کهون kahwan .
قدیمی
کهنه
باستانی
عتیق
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس