کهم

لغت نامه دهخدا

کهم. [ ک َ ] ( ع مص ) بددل کردن کسی را سختیهای زمانه از اقدام بر امری. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ): کهمته الشدائد کهماً؛ شداید او را از اقدام بر کاری ترساند. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

بد دل کردن کسی را سختیهای زمانه از اقدام بر امری . کهمته الشدائد کهما شداید او را از اقدام بر کاری ترسانید .

پیشنهاد کاربران

بپرس