کهلان
لغت نامه دهخدا
کهلان. [ ک َ ] ( اِخ ) قبیله ای است از یمن که از اولاد کهلان بن سبا هستند. ( منتهی الارب ). نام قبیله ای از تازیان یمن. ( ناظم الاطباء ). قبیله دوم از قحطانیان ، و آنان فرزندان کهلان بن سباء هستند و همه شاخه های آن از زیدبن کهلان منشعب گردیده است. ( از صبح الاعشی ج 1 ص 318 ). نام یکی از هفت قبیله سباء. رجوع به سباء و رجوع به کتاب صبح الاعشی شود.
دانشنامه عمومی
کُهلان یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان سراجوی شمالی بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع شده است.
درآمد اهالی این روستا از کشاورزی و دامداری می باشد و سیب و پنیر تولید شده در این روستا کیفیت بسیار بالایی دارد.
فاصله ی روستای کهلان تا مرکز شهر مراغه ۳۸ کیلومتر می باشد
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدرآمد اهالی این روستا از کشاورزی و دامداری می باشد و سیب و پنیر تولید شده در این روستا کیفیت بسیار بالایی دارد.
فاصله ی روستای کهلان تا مرکز شهر مراغه ۳۸ کیلومتر می باشد
wiki: کهلان
پیشنهاد کاربران
ملکه سبا همان بیل قیز معنی تورکی دختر دانا
غراب ( غ راب ) هر کلمه ای راب داشته باشد. تورکی است. مثل سهراب. شهراب. مهراب. اهراب. فاراب. ساراب. داراب. ظهراب ( زه راب ) . خراب. جوراب. کهراب. لیراب. آندراب. . . . . . . . . . . .
مهتر ( مه تر ) . مهراب ( مه راب ) . مهراد ( مه راد ) . مهنام. مهناز. مهراز ( مه راز ) . مهلان ( مه لان ) مهران ( مه ران ) . . . . . کهتر ( که تر ) . کهراب. کهلان. . . . .