کهاب

لغت نامه دهخدا

کهاب. [ ک َ ] ( اِ مرکب ) به معنی کهتاب است. ( فرهنگ جهانگیری ). کهاب وکهتاب ، کاه دود که برای بیماری اسبان کنند. ( فرهنگ رشیدی ). صاحب فرهنگ ناصری گوید که همان کاه دود است که در معالجه اسبان مفید است. ( آنندراج ) :
به نام چون او باشند مهتران نه به فضل
بود به رنگ یکی دود داغ و دود کهاب.
قطران ( از فرهنگ رشیدی ).
رجوع به کهتاب شود. || گیاه ها و دواهای جوشانیده باشد که گرماگرم بر عضو ورم کرده و ازجای برآمده بندند تا درد ساکت شود. ( برهان ). در برهان گفته به معنی داروی گرم جوشانیده که بر محل وجع و ورم گذارند... ( آنندراج ). نطول و گرماگرم انداختن داروی جوشیده در آب را به روی عضو ماؤف . ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

به معنی کهتاب است ٠ کهاب و کهتاب کاه دود که برای بیماری اسبان کنند ٠

فرهنگ عمید

= کهتاب

دانشنامه عمومی

کهاب (زنجان). کهاب روستایی زیبا و خیلی وسیع در ایران است که در دهستان زنجان رود پایین واقع شده است. [ ۱] کهاب ۲۱۹ نفر جمعیت دارد. اهالی کهاب انسانهای مهمان نوازی هستند
عکس کهاب (زنجان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس