کنیش. [ ک ُ ] ( اِمص ) کردار است ، خواه کردار نیک باشد خواه کردار بد. ( برهان ) ( آنندراج ). کنش و کردار خواه بد باشد و یا نیک. ( ناظم الاطباء ). کنش.با بخشش = بخشیش مقایسه شود. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - معبد یهودان ( خصوصا ) . ۲ - عبادتگاه کافران ( عموما ) : تنها نه منم خان. دل بتکده کرده در هر قدمی صومعه ای هست و کنشتی . ( حافظ )
دانشنامه عمومی
کنیش ( انگلیسی: Knish ) ترکیبی از خمیرآرد و سیب زمینی می باشد که درون آن را با میوه های پخته شده، حریرهٔ سیب زمینی و پیاز یا جگر خرد شده یا پنیر، پر می کنند.