کنیر

لغت نامه دهخدا

کنیر. [ ک َ ] ( ص ) کاهل. ( جهانگیری ). شخص تنبل و غافل. ( ناظم الاطباء ). || بسیارخوار. ( جهانگیری ). پرخوار و شکم پرست. ( ناظم الاطباء ).

کنیر.[ ] ( اِ ) طنابی که از الیاف پوست نارجیل کنند و کشتی ها را بدان بندند. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

پیشنهاد کاربران

بپرس