کنگره دار کردن


معنی انگلیسی:
indent, scallop, to mill, to crenulate

مترادف ها

mill (فعل)
اسیاب کردن، عمل اسیاب کردن، کنگره دار کردن

jag (فعل)
دندانه دار کردن، کنگره دار کردن، چاک زدن، ناهموار بریدن

knurl (فعل)
کنگره دار کردن

فارسی به عربی

طاحونة , نتوء

پیشنهاد کاربران

بپرس