کنگر کندن.[ ک َ گ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از کار بی منفعت بسیار مشقت بی حاصل پرآزار و تعب کردن باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). محنت بی حاصل و بیهوده کشیدن. ( ناظم الاطباء ). کار بی منفعت و پرمشقت کردن. ( فرهنگ فارسی معین ).