کنکر. [ ] ( اِ ) رجوع به کنگر و لغت فرس اسدی چ اقبال ص 163 شود.کنکر. [ ک ِ ک ِ ]( اِخ ) لقب ابوخالد وردان کابلی. رجوع به ابوخالد کابلی در همین لغت نامه و نامه دانشوران ج 1 ص 90 شود.