کنو

لغت نامه دهخدا

کنو. [ ک َ ن َوْ / ک َ نو ] ( اِ ) بنگ را گویند وبه عربی ورق الخیال خوانند. ( برهان ). کنب و کنف است که بنگ باشد و تخم آن را کنودانه و شاه دانه گویند. ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از جهانگیری ). کنب. ( فرهنگ رشیدی ). اسم فارسی ورق الخیال است. ( فهرست مخزن الادویه ). بنگ. ( ناظم الاطباء ). کنب. کنف. قنب ( معرب ). رجوع به کنف شود. ( فرهنگ فارسی معین ): الابق ؛ رسن که از پوست کنو است. ( مهذب الاسماء ). رجوع به کنف شود.

کنو. [ ک ُ نُو ] ( اِخ ) دهی از دهستان حومه بخش سروستان است که در شهرستان شیراز واقع است و 330 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - شرمزده و افسرده وجه. خود را از دست داده : دختر یک باره کنف شد و احساس حقارت شدیدی کرد . ۲ - دارای چین و چروک و کثیف شده ( پارچه و مانند آن ) .
بنگ را گویند و بعربی ورق الخیال خوانند. کنب و کنف است که بنگ باشد و تخم آنرا کنودانه و شاه دانه گویند.

فرهنگ معین

(کَ نَ ) (اِ. ) کنف .

گویش مازنی

/kannoo/ زالو

واژه نامه بختیاریکا

( کُنُو ) کدامیک

دانشنامه عمومی

کنو، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان سروستان در استان فارس ایران است. در رابطه با نام گذاری این بخش میتوان به این مورد اشاره کرد که با توجه به کوچ نشین بودن ساکنان اولیه این منطقه که از نظر جغرافیایی در محیطی گود که در آن آب بود است و در اصطلاح به آن کون آب میگفتند اشاره کرد در ادبیات فارسی به مکانی که از سطح زمین پایین تر از است کون گفته میشود مردم ساکن این منطقه به دلیل وجود این کون آب نام او را کون آب و در زبان عامیانه خود که به آب اصطلاحا اُو میگفته اند و در طول زمان برای تسهیل در تلفظ به آن کون اُو یا کنو گفته اند . روستای کنو دارای مدرسه ای به نام تنها شهید روستا عطااله نصیری و همچنین مسجدی است که توسط خیر اهل روستا حاج حسین باقری معماری و احداث شده است. در مورد نامگذاری این روستا روایتی نیز وجود دارد که وجود قنات ها و اب فراوان در محیط پیرامونی ساکنین اولیه موجب شده نام این روستا به کون اب یا همان مرکز ( کانون ) یا معدن اب اطلاق گردد. البته در مورد سال پیدایش که در مقاله ذکر شده شاید در مورد روستای فعلی که خرابه های ان موجود است این موضوع صدق کند اما با توجه به تپه های باستانی مانند تل محمد حسنی و قلعه کهنه و توجه به این موضوع که این روستا در گذشته بسیار اباد بوده و اب فراوان و زمین های حاصل خیزی را شامل میشده و در این گونه اماکن مهاجرت کمتر اتفاق میافتاده بلکه با خراب شدن یک ابادی مردم در مجاورت همان روستا روستای دیگری بنا میکردند احتمالا تاریخ این منطقه بسیار قدیمی تر بوده و شواهد به دوران قبل از اسلام بر میگردد که البته نیاز به کاوش های باستانشناسی دارد.
این روستا در دهستان سروستان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۰۹ نفر ( ۹۱خانوار ) بوده است.
عکس کنو
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

منو همان شاهدانه است که ما بیارجمندیها برای پخت نان قلفی باکنجد مخلوط میکنیم بعد اسیاب میکنیم وباخمیر مخلوط بعدداخل دیگ مسی پخته میکنیم چه قدر خوشمزه و لذیذ است
کنو با فتحه «ک» و یا کنّو با فتحه «ک» و تشدید «ن» در زبان مازنی به معنای زالو می باشد.

بپرس