کنهبل

لغت نامه دهخدا

کنهبل. [ ک َ ن َ ب َ / ب ُ ] ( ع اِ ) درخت کنهبل. عض [ ع ِ / ع ُض ض ]. پاره درختی است بزرگ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).نام درختی است در بادیه. ( مهذب الاسماء ). درخت بادیه. ( نزهت القلوب ). قسمی از عضاة است. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).نام درختی کلان. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ): یکب علی الاذقان دوح الکنهبل. ( اقرب الموارد ). || جو بزرگ خوشه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). کهبل مثله. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس