کنفرانس گوادلوپ ( زبان فرانسوی: Conférence de Guadeloupe ) یا نشست گوادلوپ جلسه ای بود که از ۴ تا ۷ ژانویه ۱۹۷۹/ ۱۴ تا ۱۷ دی ۱۳۵۷، میان رؤسای دولت ۴ قدرت اصلی بلوک غرب ( آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان غربی ) در جزیره گوادلوپ برگزار شد و یکی از موضوعات اصلی آن بررسی وضعیت بحرانی ایران در آن دوران - آخرین روزهای پیش از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ - بود.
... [مشاهده متن کامل]
این جلسه به میزبانی والری ژیسکار دستن رئیس جمهور وقت فرانسه در جزیره گوادلوپ که یکی از شهرستان های فرادریایی فرانسه در دریای کارائیب است، برگزار شد. در این جلسه، جیمی کارتر رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، جیمز کالاهان نخست وزیر بریتانیا، هلموت اشمیت صدراعظم آلمان غربی و خودِ ژیسکار دستن حضور داشته اند. در این دیدار، بحران سیاسی ایران، جنگ ویتنام و کامبوج، خشونت در آفریقای جنوبی، افزایش نفوذ اتحاد جماهیر شوروی در خلیج فارس، کودتا در افغانستان و خشونت سیاسی در ترکیه مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در مورد قریب الوقوع بودن سرنگونی محمدرضا پهلوی شاه ایران توافق حاصل شد که در صورت عدم خروج او از ایران، جنگ داخلی تشدید و ممکن است منجر به مداخله شوروی شده و احتمال پیوستن ایران به روسیهٔ کمونیست را به همراه داشته باشد.
به گفتهٔ منوچهر گنجی در این جلسه ژیسکار دستن این نظریه را مطرح کرده بود که «بهتر است شاه هر چه سریعتر ایران را ترک کند». جیمی کارتر بعدها در خاطراتش نوشته بود که او در آن جلسه حمایت بسیار کمی از شاه از رؤسای ۳ دولت دیگر مشاهده کرده و همگی آن ها همصدا بوده اند که شاه باید در سریعترین زمان ممکن از ایران خارج شود. ویلیام شوکراس هم از خاطرات روزالین کارتر نقل می کند که اشمیت و کالاهان در این جلسه بر موقعیت بسیار ضعیف شاه تأکید داشته اند. از سویی تحلیل کارشناسان نیز حاکی از آن بود که غرب نگران مداخلهٔ شوروی است و ممکن است که کشوری غنی از نفت به کمونیست ها متمایل شود که بی شک تهدیدی آشکار برای غرب محسوب می شد.
اما ژیسکار دستن در مصاحبه با روزنامه توس در سال ۱۳۷۷ گفته بود که «تنها کشوری که در این جلسه زنگ خاتمهٔ حکومت شاه را به صدا درآورد نمایندهٔ آمریکا بود و معتقد بود وقت تغییر حکومت ایران است به طوری که همهٔ ما متحیر و متعجب شدیم. چون تا آن جا که ما مطلع بودیم آمریکا پشتیبان حکومت وقت ایران بود…» به گفتهٔ او جیمی کارتر در این جلسه اصرار داشت که هیچ امیدی به بقای حکومت شاه نیست و او از این حکومت حمایت نخواهد کرد و احتمال برقراری یک حکومت نظامی را می داد و نخست وزیر انگلیس نیز با کارتر در مورد لزوم خروج شاه از ایران هم عقیده بود ولی او و هلموت اشمیت به یک تحول صلح آمیز امید داشته و از نظریه آمریکایی ها غافلگیر شده بودند.
... [مشاهده متن کامل]
این جلسه به میزبانی والری ژیسکار دستن رئیس جمهور وقت فرانسه در جزیره گوادلوپ که یکی از شهرستان های فرادریایی فرانسه در دریای کارائیب است، برگزار شد. در این جلسه، جیمی کارتر رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، جیمز کالاهان نخست وزیر بریتانیا، هلموت اشمیت صدراعظم آلمان غربی و خودِ ژیسکار دستن حضور داشته اند. در این دیدار، بحران سیاسی ایران، جنگ ویتنام و کامبوج، خشونت در آفریقای جنوبی، افزایش نفوذ اتحاد جماهیر شوروی در خلیج فارس، کودتا در افغانستان و خشونت سیاسی در ترکیه مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در مورد قریب الوقوع بودن سرنگونی محمدرضا پهلوی شاه ایران توافق حاصل شد که در صورت عدم خروج او از ایران، جنگ داخلی تشدید و ممکن است منجر به مداخله شوروی شده و احتمال پیوستن ایران به روسیهٔ کمونیست را به همراه داشته باشد.
به گفتهٔ منوچهر گنجی در این جلسه ژیسکار دستن این نظریه را مطرح کرده بود که «بهتر است شاه هر چه سریعتر ایران را ترک کند». جیمی کارتر بعدها در خاطراتش نوشته بود که او در آن جلسه حمایت بسیار کمی از شاه از رؤسای ۳ دولت دیگر مشاهده کرده و همگی آن ها همصدا بوده اند که شاه باید در سریعترین زمان ممکن از ایران خارج شود. ویلیام شوکراس هم از خاطرات روزالین کارتر نقل می کند که اشمیت و کالاهان در این جلسه بر موقعیت بسیار ضعیف شاه تأکید داشته اند. از سویی تحلیل کارشناسان نیز حاکی از آن بود که غرب نگران مداخلهٔ شوروی است و ممکن است که کشوری غنی از نفت به کمونیست ها متمایل شود که بی شک تهدیدی آشکار برای غرب محسوب می شد.
اما ژیسکار دستن در مصاحبه با روزنامه توس در سال ۱۳۷۷ گفته بود که «تنها کشوری که در این جلسه زنگ خاتمهٔ حکومت شاه را به صدا درآورد نمایندهٔ آمریکا بود و معتقد بود وقت تغییر حکومت ایران است به طوری که همهٔ ما متحیر و متعجب شدیم. چون تا آن جا که ما مطلع بودیم آمریکا پشتیبان حکومت وقت ایران بود…» به گفتهٔ او جیمی کارتر در این جلسه اصرار داشت که هیچ امیدی به بقای حکومت شاه نیست و او از این حکومت حمایت نخواهد کرد و احتمال برقراری یک حکومت نظامی را می داد و نخست وزیر انگلیس نیز با کارتر در مورد لزوم خروج شاه از ایران هم عقیده بود ولی او و هلموت اشمیت به یک تحول صلح آمیز امید داشته و از نظریه آمریکایی ها غافلگیر شده بودند.