لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه آزاد فارسی
کُنفدراسیون (confederation)
صورتی از اتحاد میان دولت ها یا جوامع جداگانه. در کنفدراسیون بر استقلال فردی هریک از دولت ها یا جوامع شرکت کننده در اتحاد، و در فدراسیون بر برتری دولت مرکزی تأکید می شود. بر این اساس، جامعۀ مشترک المنافع انگلستان، در وضع کنونی، همانند کنفدراسیون آلمان، که به موجب تصمیمات کنگرۀ وین در ۱۸۱۵ تشکیل شد، خود یک کنفدراسیون است. تفاوت کنفدراسیون و فدراسیون از واژه های آلمانی بوندستات، پیوند دولت ها یا دولت فدرال، و اشتاتس بوند، دسته ای از دولت ها یا کنفدراسیون، به خوبی پیداست. جنگ داخلی امریکا فقط بر سر مسئلۀ بردگی درنگرفت بلکه مسئلۀ کنفدراسیون یا فدراسیون بودن اتحادیه هم مطرح بود. در آن دسته از قوانین اساسی که اصل را بر تبعیت حکومت مرکزی از حکومت های محلی گذاشته اند اصطلاح کنفدراسیون به کار رفته است. مثلاً، در مواد ائتلاف ۱۷۷۷ ایالات متحده، در اتحادیۀ اوترخت ۱۵۷۹ (که هفت استان شمال هلند را به صورت ایالات متحده هلند درآورد) در قوانین اساسی سوئیس از دیرباز تا کنون، در قانون اساسی آلمان از ۱۸۱۵ تا ۱۸۶۷، در قانون اساسی کنفدراسیون شمال آلمان از ۱۸۶۷ تا ۱۸۷۱، و در قانون اساسی امپراتوری آلمان از ۱۸۷۱ تا ۱۹۱۸، این اصطلاح به چشم می خورد. ایالت هایی هم که از امریکا جدا شدند این واژه را به کار بردند، اما بلافاصله پس از تشکیل مردم ایالت های کنفدرال اعلام کردند که هدفشان تشکیل حکومت فدرال دائمی است. در قانون اساسی ۱۸۷۴ سوئیس، با عنوان قانون اساسی فدرالِ کنفدراسیون سوئیس، واژه های کنفدراسیون و فدراسیون مترادف با هم به کار رفته اند. نویسندگان مقاله های فدرالیست (مجموعه ای از نامه های سیاسی که در ۱۷۸۸ در ایالات متحده منتشر شد) بین این دو واژه تفاوتی قائل نبودند، اگرچه میان دو اصل بنیادی آن ها فرق می گذاشتند.
صورتی از اتحاد میان دولت ها یا جوامع جداگانه. در کنفدراسیون بر استقلال فردی هریک از دولت ها یا جوامع شرکت کننده در اتحاد، و در فدراسیون بر برتری دولت مرکزی تأکید می شود. بر این اساس، جامعۀ مشترک المنافع انگلستان، در وضع کنونی، همانند کنفدراسیون آلمان، که به موجب تصمیمات کنگرۀ وین در ۱۸۱۵ تشکیل شد، خود یک کنفدراسیون است. تفاوت کنفدراسیون و فدراسیون از واژه های آلمانی بوندستات، پیوند دولت ها یا دولت فدرال، و اشتاتس بوند، دسته ای از دولت ها یا کنفدراسیون، به خوبی پیداست. جنگ داخلی امریکا فقط بر سر مسئلۀ بردگی درنگرفت بلکه مسئلۀ کنفدراسیون یا فدراسیون بودن اتحادیه هم مطرح بود. در آن دسته از قوانین اساسی که اصل را بر تبعیت حکومت مرکزی از حکومت های محلی گذاشته اند اصطلاح کنفدراسیون به کار رفته است. مثلاً، در مواد ائتلاف ۱۷۷۷ ایالات متحده، در اتحادیۀ اوترخت ۱۵۷۹ (که هفت استان شمال هلند را به صورت ایالات متحده هلند درآورد) در قوانین اساسی سوئیس از دیرباز تا کنون، در قانون اساسی آلمان از ۱۸۱۵ تا ۱۸۶۷، در قانون اساسی کنفدراسیون شمال آلمان از ۱۸۶۷ تا ۱۸۷۱، و در قانون اساسی امپراتوری آلمان از ۱۸۷۱ تا ۱۹۱۸، این اصطلاح به چشم می خورد. ایالت هایی هم که از امریکا جدا شدند این واژه را به کار بردند، اما بلافاصله پس از تشکیل مردم ایالت های کنفدرال اعلام کردند که هدفشان تشکیل حکومت فدرال دائمی است. در قانون اساسی ۱۸۷۴ سوئیس، با عنوان قانون اساسی فدرالِ کنفدراسیون سوئیس، واژه های کنفدراسیون و فدراسیون مترادف با هم به کار رفته اند. نویسندگان مقاله های فدرالیست (مجموعه ای از نامه های سیاسی که در ۱۷۸۸ در ایالات متحده منتشر شد) بین این دو واژه تفاوتی قائل نبودند، اگرچه میان دو اصل بنیادی آن ها فرق می گذاشتند.
wikijoo: کنفدراسیون
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
بهترین معنی فدراسیون و کنفدراسیون سازمان یا نهاد می باشد
سپاه
کنفدراسیون : اتحادیه چند کشور و اداره آن بصورت واحد با حفظ استقلال داخلی کشورها