کنش و واکنش


معنی انگلیسی:
interaction

لغت نامه دهخدا

کنش و واکنش. [ ک ُ ن ِ ش ُ ک ُ ن ِ ] ( ترکیب عطفی ) عمل و عکس العمل . ( از یادداشت به خطمرحوم دهخدا ). و رجوع به «کنش » و «عکس العمل » شود.

فرهنگ فارسی

عمل و عکس العمل

دانشنامه آزاد فارسی

پیشنهاد کاربران

نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 :
∆ واژیر، گیرند، همبر، برهمش، آمیزش، درآمیز، بازکنش، آمیزه، وابست، درهمش، آمیغ، داداک، کهکشا، درگیرش، همبری، همگرا، همگرایی، همداد، همپوش، همداد، همکنش، هماکنش، همکنشی، درکنش، اندرکنش، درمکنش، دادوستد، برهمکنش، براهمش، برهمش، برهم نهش، وراکنش، همپار
...
[مشاهده متن کامل]

قانون کنش و واکنش به ما می گوید هر واکنشی که اتفاق افتاده یا خواهد افتاد در پشتش یک کنشی دارد که آن کنش باعث آن واکنش است.

بپرس