کنسل کردن


برابر پارسی: رها کردن، دور ریختن، انداختن، افکندن

معنی انگلیسی:
cancel

پیشنهاد کاربران

🇮🇷 کارواژه ی برنهاده: ناکَرد کردن 🇮🇷
لغو کردن
پیهودن که بن حال آن می شوم پیهای که مانای آن:
۱:لغو کردن ابطال کردن کنسل کردن
۲:نزدیک به سوختن در اثر تابش نور یا گرمای آتش
آن را لغو کردم . آن را پیهودم
آن برنامه کنسل شده است . آن برنامه پیهوده شده
call off
فسخ
فاتر کردن
انصراف دادن، رها کردن، بی خیال چیزی شدن

بپرس