[ویکی فقه] محافظه کاری یا کنسرواتیسم، بر قداست سنت ها، مالکیت، خانواده، مذهب، دولت و دیگر نهادهای جاافتاده و قدیمی تاکید می گذارد. ریشه تاریخی محافه کاری را باید در واکنش به جریان عقل گرایی، روشن گری و لیبرالیسم غربی جست.
محافظه کاری یا کنسرواتیسم (Conservatism) به عنوان یک باور و دیدگاه سیاسی، با ایدئولوژی سیاسی «از هر نوعی که باشد» سرستیز دارد. کنسرواتیوها بر این باورند که هیچ ایدئولوژی سیاسی قادر به ایجاد «زندگی خوب» نیست. کنسرواتیوها همچنین با همه کسانی که به مدینه فاضله یا آرمان شهر باور دارند، مخالفت می ورزند و با هر گونه تغییر بنیادی و رادیکال در جامعه مخالف هستند. آن ها معتقدند که سیاست مداران در جامعه باید به اعمال تغییرات تدریجی امتحان شده و مناسب شرایط ویژه ی جوامع مختلف دست بزنند. آنچه در جامعه باید حفظ شود چیز ثابتی نیست بلکه زائیده ی شرایط مختلف و آداب و رسوم متفاوت جوامع مختلف است. بنابراین کنسرواتیوهای کشورهای مختلف، برای حفظ ارزش های متفاوتی مبارزه می کنند؛ برخی طرفدار حفظ پادشاهی، گروهی طرفدار حفظ ارزش های اجتماعی (بدون بار منفی سیاسی) برخی هوادار فردگرایان لیبرالیستی و تعدادی طرفدار قدرت بی حد و مرز هستند. به عنوان مثال کمونیست های بنیادگرای شرق اروپا که خواهان حفظ سیستم و ارزش های کمونیستی در کشورشان بودند، کنسروات خوانده شدند. نامی که هم کمونیست های شرق و هم غرب را آزار می داد.
کنسرواتیسم از نظر تاریخ
از نظر تاریخی محافظه کاری «کنسرواتیسم» عکس العملی بر علیه عصر روشنگری در حالت کلی و بویژه بر علیه انقلاب فرانسه بود. دانشمند انگلیسی – ادموند بورک (Edmund Burk) در کتاب معروف خود به نام «نگرشی به انقلاب فرانسه» که در سال ۱۷۹۰ منتشر شد مهم ترین و پایه ای ترین مباحث مربوط به کنسرواتیسم را مطرح کرد. این در حالی است که خود او به حزب توروی که بعدها به حزب کنسرواتیو انگلیس معروف شد، وابستگی نداشت بلکه عوض حزب رقیب آن بود. بر اساس تفکر و برداشت کنسرواتیوها، جامعه ارگانیسم پیچیده ای است و امکانات فرد برای دست یابی به یک شناخت عینی از جامعه، بسیار محدود است. بر اساس عقیده ی کنسروات ها، انقلابیون در بند خیالات خود بودند و در تخیلات خود سیر می کردند که معتقد بودند می توانند جامعه آرمانی مورد نظر خود را از صفر بنا کنند. از نظر کنسرواتیوها، انقلابی که بر اساس چنین خیالاتی استوار باشد، تنها به یک دولت تروریستی می انجامد. کنسرواتیوها به نظریه های انقلابی و تغییرات بنیادی جامعه، بدبینانه می نگریستند؛ خیالی که اعتقاد داشتند، باید با جنبش های افراطی و بنیادگرایی جامعه مبارزه کرد. چون افراد بشری به طور طبیعی در بند قدرت طلبی شخصی هستند و بدین علت هرگز قادر نخواهند بود از تجریبات نسل های گذشته استفاده کنند و سعادت نسل های آینده را تضمین نمایند.
اساس کنسرواتیسم
می توان گفت که اساس کنسرواتیسم بر دو پایه استوار است: ۱- مبارزه یا تغییرات بنیادی در جامعه ۲- دفاع از ارزش های موجود در جامعه. بدین ترتیب در عمل کنسرواتیوها طرفدار حفظ نظام سیاسی، اجتماعی و اخلاقی و طبقه حاکم هستند، و وجود نابرابری های اجتماعی را تا حدی برای اجتماع مفید می دانند. بنابراین کنسرواتیوهای سنتی مخالف ارزانی داشتن حق تصمیم گیری های زیاد به مردم معمولی بودند.
دیدگاه اقتصادی کنسرواتیوها
...
محافظه کاری یا کنسرواتیسم (Conservatism) به عنوان یک باور و دیدگاه سیاسی، با ایدئولوژی سیاسی «از هر نوعی که باشد» سرستیز دارد. کنسرواتیوها بر این باورند که هیچ ایدئولوژی سیاسی قادر به ایجاد «زندگی خوب» نیست. کنسرواتیوها همچنین با همه کسانی که به مدینه فاضله یا آرمان شهر باور دارند، مخالفت می ورزند و با هر گونه تغییر بنیادی و رادیکال در جامعه مخالف هستند. آن ها معتقدند که سیاست مداران در جامعه باید به اعمال تغییرات تدریجی امتحان شده و مناسب شرایط ویژه ی جوامع مختلف دست بزنند. آنچه در جامعه باید حفظ شود چیز ثابتی نیست بلکه زائیده ی شرایط مختلف و آداب و رسوم متفاوت جوامع مختلف است. بنابراین کنسرواتیوهای کشورهای مختلف، برای حفظ ارزش های متفاوتی مبارزه می کنند؛ برخی طرفدار حفظ پادشاهی، گروهی طرفدار حفظ ارزش های اجتماعی (بدون بار منفی سیاسی) برخی هوادار فردگرایان لیبرالیستی و تعدادی طرفدار قدرت بی حد و مرز هستند. به عنوان مثال کمونیست های بنیادگرای شرق اروپا که خواهان حفظ سیستم و ارزش های کمونیستی در کشورشان بودند، کنسروات خوانده شدند. نامی که هم کمونیست های شرق و هم غرب را آزار می داد.
کنسرواتیسم از نظر تاریخ
از نظر تاریخی محافظه کاری «کنسرواتیسم» عکس العملی بر علیه عصر روشنگری در حالت کلی و بویژه بر علیه انقلاب فرانسه بود. دانشمند انگلیسی – ادموند بورک (Edmund Burk) در کتاب معروف خود به نام «نگرشی به انقلاب فرانسه» که در سال ۱۷۹۰ منتشر شد مهم ترین و پایه ای ترین مباحث مربوط به کنسرواتیسم را مطرح کرد. این در حالی است که خود او به حزب توروی که بعدها به حزب کنسرواتیو انگلیس معروف شد، وابستگی نداشت بلکه عوض حزب رقیب آن بود. بر اساس تفکر و برداشت کنسرواتیوها، جامعه ارگانیسم پیچیده ای است و امکانات فرد برای دست یابی به یک شناخت عینی از جامعه، بسیار محدود است. بر اساس عقیده ی کنسروات ها، انقلابیون در بند خیالات خود بودند و در تخیلات خود سیر می کردند که معتقد بودند می توانند جامعه آرمانی مورد نظر خود را از صفر بنا کنند. از نظر کنسرواتیوها، انقلابی که بر اساس چنین خیالاتی استوار باشد، تنها به یک دولت تروریستی می انجامد. کنسرواتیوها به نظریه های انقلابی و تغییرات بنیادی جامعه، بدبینانه می نگریستند؛ خیالی که اعتقاد داشتند، باید با جنبش های افراطی و بنیادگرایی جامعه مبارزه کرد. چون افراد بشری به طور طبیعی در بند قدرت طلبی شخصی هستند و بدین علت هرگز قادر نخواهند بود از تجریبات نسل های گذشته استفاده کنند و سعادت نسل های آینده را تضمین نمایند.
اساس کنسرواتیسم
می توان گفت که اساس کنسرواتیسم بر دو پایه استوار است: ۱- مبارزه یا تغییرات بنیادی در جامعه ۲- دفاع از ارزش های موجود در جامعه. بدین ترتیب در عمل کنسرواتیوها طرفدار حفظ نظام سیاسی، اجتماعی و اخلاقی و طبقه حاکم هستند، و وجود نابرابری های اجتماعی را تا حدی برای اجتماع مفید می دانند. بنابراین کنسرواتیوهای سنتی مخالف ارزانی داشتن حق تصمیم گیری های زیاد به مردم معمولی بودند.
دیدگاه اقتصادی کنسرواتیوها
...
wikifeqh: کنسرواتیو