دیکشنری
مترجم
بپرس
کنسح
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
کنسح. [ ک ِ س ِ ] ( ع اِ ) کنسیح. اصل. ( اقرب الموارد ). اصل و ریشه و نژاد. ( ناظم الاطباء ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها