کنس

/kenes/

مترادف کنس: بخیل، پست، تنگ چشم، خسیس، فرومایه، لئیم، ممسک

برابر پارسی: نخور، پول دوست، چشم تنگ

معنی انگلیسی:
close, closefisted, penny pincher, scrooge, stingy, tightfisted, cheap, cheapskate, tightwad

لغت نامه دهخدا

کنس. [ ک َ ] ( ع مص ) روفتن خانه را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). روفتن خانه را با جاروب. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از دزی ج 2 ص 493 ). خانه رفتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( المصادر زوزنی ).

کنس. [ ک ُ ن ُ ] ( اِ ) ازگیل است که در گیلان و مازندران ، کنس و کونوس و کنوس می خوانند. ( جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 234 ). و رجوع به ازگیل شود.

کنس. [ ک ُن ْ ن َ ] ( ع ص ، اِ ) ستاره های سیاره بدان جهت که همچو آهو به مغیب درآید یا همگی ستاره به حکم آنکه به شب آشکار شود به روز پوشیده. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). ستارگان متحیره. ( ترجمان القرآن ) : الجوار الکنس. ( قرآن 16/81 ). ج ِ کانس. و آن پنج ستاره است محترقة: زحل ، مشتری ، مریخ ، عطارد و زهره ، سیارگان جز شمس و قمر. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || فرشتگان. || گاوان وحشی. || آهوان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

کنس. [ ک ُ ن ُ ] ( ع اِ ) ج ِ کِناس. ( دهار ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). و رجوع به کناس شود.

کنس. [ ک ِ ن ِ ] ( ص ) شخص لئیم و ممسک. کسی که از خرج کردن پول خودداری می کند. خسیس. ( فرهنگ عامیانه جمالزاده ). آنکه صرف کردن مال برای او دشوار است. که عطا یا رد مال دیگران بر وی سخت گران و صعب باشد. سخت لئیم. سخت خسیس. بالئامت. سخت پول دوست. که به سختی از او پول توان گرفت. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). خسیس. ممسک. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) خسیس ممسک .
شخص لئیم و ممسک . سخت خسیس . سخت لئیم

فرهنگ معین

(کِ نِ ) (ص . ) (عا. ) خسیس ، ممسک .
(کَ ) [ ع . ] (مص م . ) روفتن خانه .

فرهنگ عمید

بخیل، خیسس، ممسک.

گویش مازنی

/kenes/ ازگیل وحشی

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی کُنَّسِ: پنهان شونده ها (جمع کانس ،مصدر کنوس به معنای داخل شدن وحشیهایی از قبیل آهو و طیور به درون لانهشان می باشد ،الکنس نیز از صفات ستارگان است ، چون هر یک در برج خود کنوس میکند ، یعنی پنهان میشود ، همانطور که آهوان در کناسه و آشیانه خود پنهان میشوند ، و ای...
تکرار در قرآن: ۱(بار)
کنس به معنی نهان شدن است «کَنَسَ الظَّبیُ کُنُوساً: تَغَیَّبَ وَ اسْتَتَرَ فِی کِناسِهِ» آهو در نهانگاه خویش پنهان شد رجوع شود به «خنس». این کلمه فقط یکبار در کلام اللَّه آمده است.

پیشنهاد کاربران

کنس =
دززبا ن های ایرانی. به معنای //خسیس ، چشم تنگ، //است .
درود
در پاسخ به کاربر سامان
واژه ی کِنِس ( به چم تنگ چشم ) ، کوتاه شده ی [کِنِسک] است و پیوندی با نام انجمن اسرائیلی ندارد، انجمن اسرائیلی [کِنِسِت] نامیده می شود که همان کنشت یا کنیسه در ادب پارسی ست:
پدر دیر او بود و مادر کنشت/نگهبان و جوینده خوب و زشت.
فردوسی
واژه عبری هست نام مجلس اسرائیل هم کنس هست و دلیل اینکه در زبان پارسی کنس به معنای خصیص هست کاربرد معنی کنایه ای این واژه هست
kenes/کنس در گویش مازنی به میوه ای جنگلی اطلاق می شود که شبیه زالزالک ولی سفت تر از آن است البته به اندازه های متفاوت و بزرگتر هم وجود دارد . در زبان دیگر به آن ازگیل وحشی یا ازگیل جنگلی می گویند . در
...
[مشاهده متن کامل]
مازندران از کنس رب کنس هم درست می کنن. ازگل شور یا کنس شور یا ( او کنس ) ( oo kenes ) محصولی است که با آب و نمک و کنس درست می شود ( او ) به معنی آب.

- پول دوست / احمق/ نخور
- اونیکه دستش خیر ، نداره [کسر خ ]
کِنِسک در گویش اسفهانی
پول دوست
دور از همه
خسیس از همه دوری میکند
یکی از بت ها هم معنی می دهد

بپرس