کنزا. [ ک َ ] ( اِ ) عاقل و دانا و فیلسوف. ( ناظم الاطباء ). عاقل و دانا و ذوفنون. ( لسان العجم شعوری ج 2 ص 230 ). || گیاه و گلی که به خودی خود روید. گیاه خودرو. ( ناظم الاطباء ) ( از لسان العجم شعوری ج 2 ص 230 ).