لغت نامه دهخدا
کندک. [ ک ُ دَ] ( اِ ) نان ریزه شده و پاره پاره. ( برهان ) ( آنندراج ).ریزه ریزه و پاره پاره نان. ( انجمن آرا ). نان ریزه. ( فرهنگ رشیدی ) ( فرهنگ جهانگیری ). نان ریزریز کرده. ( ناظم الاطباء ). || غوزه. جوزق. جوزقه پنبه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به گندک شود.
فرهنگ فارسی
حفره . اکراه کندکی که در آن آب جمع شود...
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
همان خندق است
گودال
باروت