کندو کو کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - تفحص کردن تجسس کردن : نگاهش تو شاخ و برگ کنار کند و کو میکرد ... . ۲ - سعی کردن کوشیدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس