دیکشنری
مترجم
بپرس
کنده کاری کردن
معنی انگلیسی
:
engrave
,
carve
,
to carve
,
to engrave
دنبال کنید
مترادف ها
carve
(فعل)
حک کردن، بریدن، کنده کاری کردن، تراشیدن، منبت کاری کردن، منقور کردن
فارسی به عربی
اقطع
پیشنهاد کاربران
نقر
حک کردن . . .
نقش کردن
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها