کنده شدن


معنی انگلیسی:
peel

لغت نامه دهخدا

کنده شدن. [ ک ُ دَ / دِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) بند شدن. ( غیاث ) ( آنندراج ) :
کنده شده پای و میان گشته کوز
سوخته روغن خویشی هنوز.
نظامی.

فرهنگ فارسی

بند شدن

واژه نامه بختیاریکا

تَکِستِن؛ کَهنِستِن

پیشنهاد کاربران

گسیختن
از جا در آمدن
جدا شدن
Come off
مثلا : as soon as I lifted the mug, its handle came off
Come of

بپرس