اَخرس
الکن
تپقی
کندزبان ؛ الکن و زبان گرفته و کسی که در زبان وی لکنت باشد. ( ناظم الاطباء ) . آنکه بعلت بیماری یا خطائی یا دینی یا سابقه ای گفتن حقایق نتواند و زبانش هنگام سخن گفتن گیر کند :
علم دل تیره را فروغ دهد
کندزبان را چو ذوالفقار کند.
ناصرخسرو.
الکن
لکنت
الکن