کندرک

لغت نامه دهخدا

کندرک. [ ک ُ دُ رَ ] ( اِ ) صمغی باشد که آن را بجاوند و آن را علک خائیدنی هم می گویند و گویند مصطکی همانست.( برهان ) ( آنندراج ). کندرو. مصطکی. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

به بندری آدامس
چاله در زبان ملکی گالی بشکرد
چاله ، بریدگی در زبان ملکی گالی بشکرد
دره در زبان ملکی گالی ( زبان بومیان رشته کوه مکران در جنوب شرق کشور )

بپرس