کندذهن
/kondzehn/
مترادف کندذهن: بلید، بی وقوف، بیهوش، کندفهم، کودن
متضاد کندذهن: باهوش
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
کند ذهن، ادم کودن و احمق
کند ذهن
کند ذهن
بی معنی، بی صدا، کند ذهن، گنگ، لال، بی کله، زبان بسته
کودن، کند ذهن
گیج، مزخرف، احمق، کند ذهن، خیره سر، سبکسر، سفیه، خنگ، نفهم، دبنگ
کودن، کند ذهن
کند ذهن، بی کله، سبک مغز، ضعیف العقل
کند ذهن، بی حس، منفرجه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
سخت مغز. [ س َ م َ ] ( ص مرکب ) کندذهن . بی استعداد : چو روسان سختی کش سخت مغزفریبی بخوردند از اینگونه نغز. نظامی .
دانش کوتاه . [ ن ِ ] ( ص مرکب ) کم خرد. ( آنندراج ) . کودن . کندذهن . ( ناظم الاطباء ) .
برای رفع کندذهنی ایا درمانی وجود دارد
تنک فهم. [ ت َ ن ُ / ت ُ ن ُ ف َ ] ( ص مرکب ) کسی که قوه ٔ مدرکه ٔ وی سست و ضعیف باشد. ( ناظم الاطباء ) :
به صد جانش خریدم کی روا باشد که بفروشم
به تحسین تنک فهمان و احسان لئیمانش.
عرفی.
به صد جانش خریدم کی روا باشد که بفروشم
به تحسین تنک فهمان و احسان لئیمانش.
عرفی.
موق
دیر فهم
خرفت