کنداگری. [ ک َ گ َ ] ( حامص مرکب ) عمل کنداگر. نقاری. کنده گری. انتقار. نقر. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). حکاکی و کنده گری. ( ناظم الاطباء ) : به صورتگری دست برده ز مانی به کنداگری گوی برده ز آزر.فرخی.و رجوع به ماده قبل شود.