کند گرداندن. [ ک ُ گ َ دَ ] ( مص مرکب ) از اثر انداختن. کم اثر و ضعیف گردانیدن. اکلال. ( منتهی الارب ) : و گاه باشد که با این همه لعوق چیزی که حس را کند گرداند و بی آگاهی افزاید... چون پوست خشخاش و تخم بنگ. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
فرهنگ فارسی
از اثر انداختن . کم اثر و ضعیف گردانیدن اکلال . ووگاه باشد که با این همه لعوق چیزی که حس را کند گرداند و بی آگاهانه افزاید... چون پوست خشخاش و تخم بنگ