کنجکاوانه

/konjkAvAne/

معنی انگلیسی:
inquisitively, inquisitorial, prying

لغت نامه دهخدا

کنجکاوانه. [ ک ُ ن َ/ ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) بطور کنجکاو. متفحص وار: کنجکاوانه همه جا را وارسی کرد. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

بطور کنجکاو متفحص وار : کنجکاوانه همه جا را وارسی کرد .

فرهنگ عمید

از روی کنجکاوی، مانند کنجکاو.

پیشنهاد کاربران

بپرس