کنج کنج

لغت نامه دهخدا

کنج کنج. [ ک ِ ک ِ ] ( ص ) کوچک و خرد. || ( ق ) اندک. || کم کم وبهره بهره. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). و به این معنی با جیم فارسی ( کنچ کنچ ) هم گفته اند و به جای نون یاء حطی نیز به نظر آمده است ( کیچ کیچ ) . ( برهان ). و رجوع به کیچ کیچ شود.

فرهنگ فارسی

کوچک و خرد یا اندک یا کم کم و بهره بهره

پیشنهاد کاربران

بپرس