کناش

لغت نامه دهخدا

کناش. [ ک ُن ْ نا ] ( ع اِ ) خلاصه . ملخص. تلخیص. اختصار. وجیزه : کناش فخر رازی. و شاید به معنی اصول باشد و شاید به معنی مطالبی بی سامان و بی ترتیب در کتابی نوشته باشد از کنشاء به معنی جعد. قطط. قبیح الوجه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || مجموعه یادداشتهای طبی. رجوع به کنانیش شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) مجموع. یادداشتها ی طبی .

دانشنامه آزاد فارسی

کُنّاش
قدیمی ترین اثر ترجمه شده به عربی در مورد پزشکی. نویسندۀ آن اهرن قس اسکندرانی و مترجمش ماسرجویه است که تنها اثر باقی مانده از اوست. ترجمۀ این کتاب سریعاً بین اعراب غیر بدوی رواج یافت. نحوۀ مداوای زخم پا (احتمالاً دوالی ضفن) که در کتاب مزبور آمده است به نظر مردم آن دوره به قدری مؤثر بوده است که حتی در زمان جرجانی، تقریباً ۶۰۰ سال بعد، هنوز از آن استفاده می کرده اند. کناش سی فصل داشت و سرگیوس (سرجس) راس العینی دو فصل به آن اضافه کرد. نسخۀ اصلی آن به زبان سریانی بوده، امّا عقیده بر این است که اصلش یونانی بوده است و ابتدا سرگیوس آن را از یونانی به سریانی و بعدها ماسرجویه آن را به عربی ترجمه کرده است. تاریخ ترجمۀ اخیر در زمان عمر عبدالعزیز صورت گرفته است (اوایل قرن ۷م). زکریای رازی بارها از این کتاب نام برده، ولی همیشه نویسندۀ آن را یهودی قید کرده است. بعدها کناش به مجموعۀ دفترمانندی اطلاق شد که فواید پزشکی گوناگونی در آن ذکر شده است.

پیشنهاد کاربران

هو
مجموعه یادداشتهای طبی. ( طب ترادیشنال یا سنتی ) .

بپرس